حکایت اشتباه به اسلام آوردن فرد مسیحی

  یک روز فردی مسلمانی همسایه ای مسیحی داشت و با تلاش فراوان همسایه ی مسیح اش را مسلمان می کند وقرار می گذارند که برای نماز صبح با هم به مسجد بروند.

آنها نماز صبح را با هم می خوانند،مسلمان به مسیحی می گوید:حال تا طلوع آفتاب دعا بخوانیم،بعد از طلوع آفتاب،مسلمان به مسیحی گفت:حال تا نیمی از روز نماز بخوانیم بعد از نیمی از روز دوباره می گوید:نماز ظهر نزدیک است بیا بمانیم، خلاصه این حرف ها همچنان ادامه داشت تا این که بعد از نماز مغرب آنها به خانه هایشان باز گشتند

در فردای آن روز مسلمان برای نماز صبح به دنبال مسیحی رفت و گفت:اینک وقت نماز صبح است بیا برویم به مسجد.

در همان حال فرد مسیحی گفت:من همان دیشب که از مسجد آمدیم از دین تو برگشتم .

نتیجه:این داستان برای کسانی است که بدون روش درست سعی در اصلاح افراد دارند و به حدیثی از امام صادق ع اشاره میکنیم:هرکس مومنی را شکست ترمیمش بر عهده ی خود اوست

حکایت حضرت عیسی

احمق کیست؟

حضرت عیسی(ع) با جمعی سخن می گفت ، فرمود:من بیماران را مداوا کردم؛به اذن خدا به آنها شفا دادم و مبتلایان به بیماری جُذام و زمین گیرها را به اذن خدا سلامتی دادم و به بالین مردگان آمدم و به اذن خدا آنها را زنده نمودم،ولی در مورد  درمان«احمق» درمانده شدم و نتوانستم او را اصلاح نمایم.

شخصی پرسید:«ای پیامبر خدا!احمق کیست؟،»

حضرت عیسی(ع) نشانه های احمق را چنین بیان کرد:

1-     از خود راضی و خود پسند است؛ نظریـّه ی خود و رفتار خود را بالاتر از نظریّه و رفتار دیگران می داند

2-     او خود برترین است و همواره خود را حق به جانب می داند، وهیچگاه خود را ناحق جلوه نمی دهد؛ چنین فردی احمق است و تا این حالت را دارد ،چاره ای برای درمان او نیست

احادیث و سخنان امام حسن عسگری(ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

 

خلاصه ای از زندگی نامه امام یازدهم حسن عسگری(ع)

نام: حسن                                    محل تولد: مدینه منوره

نام پدر: امام هادی(ع)                   زمان تولد: هشتم ربیع الثانی،34 ربیع الاول سال 232 هجری قمری

نام مادر: سلیل                             زمان شهادت: هشتم ربیع الاول سال 232 هجری قمری

شهرت: عسگری                                      محل شهادت: سامره توسط معتمد خلیفه عباسی

کُنیه: ابو محمد-مشهور به این الرّضا              زیارتگاه امام: سر من رای(سامره)در عراق

 

احادیث و جملات  امام حسن عسگری(ع)

امام حسن عسگری(ع): مبادا اسرار را فاش کرده و سخن پراکنی کنی و در پی ریاست باشی،زیرا اینها، آدمی را به هلاکت می کشانند

 

امام حسن عسگری(ع): گفتار نیکو داشت باشید تا مردم از شر زبانتان در امان باشند

 

امام حسن عسگری(ع): از جمله گناهانی که آمرزیده نشود این است که(آدمی) بگوید:ای کاش مرا به غیر از این گناه،مواخذه نکنند.سپس فرمود:شرک در میان مردم از جنبش مورچه بر روپوش سیاه در شب تاریک نهان تر است

 

امام حسن عسگری(ع): جدال مکن که ارزشت می رود و شوخی مکن که بر تو دلیر شوند

 

امام حسن عسگری(ع): دوستی نیکان به نیکان،ثوابست برای نیکان

و دوستی بَدان به نیکان،فضیلت است برای نیکان

و دشمنی بَدان با نیکان،زینت است برای نیکان

و دشمنی نیکان به بَدان،رسوایی است برای بَدان

 

امام حسن عسگری(ع): سجده ها را در نماز طولانی نمایید و نماز را با رضا و رغبت ادا نمایید و هیچگاه در خواندن آن تعجیل ننمائید

 

امام حسن عسگری(ع): از جمله تواضع و فروتنی سلام کردن بر هر کسی است که بر او می گذری،و نشستن در پایین مجلس است

 

امام حسن عسگری(ع): از بلاهای کمر شکن، همسایه ای است که اگر کار خوبی را بیند،نهانش سازد و اگر کار بدی را ببیند،آشکار نماید

 

امام حسن عسگری(ع): شما را به تقوای الهی و پارسایی در دینتان و تلاش برای خدا و راستگویی و امانتداری درباره ی کسی که شما را امین دانسته چه نیکوکار باشد یا بدکار، و طول سجود(سجده های نماز) و حُسنِ همسایگی سفارش می کنم

 

امام حسن عسگری(ع): عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه(حقیقت)عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است

 

امام حسن عسگری(ع): چه زشت است برای مومن دلبستگی به چیزی که او را خوار دارد

 

امام حسن عسگری(ع): هیچ بلایی نیست مگر این که در آن از طرف خدا نعمتی است

 

امام حسن عسگری(ع): هیچکس را طوری اکرام مکن که بر او سخت گذرد

 

امام حسن عسگری(ع): کسی که برادر دینی خودش را در پنهانی موعظه و نصیحت کند، او را به کمال آراسته است و کسی که در آشکار و در میان جمع برادر دینی خودش را نصیحت کند، عیب های او را آشکار ساخته است

 

امام حسن عسگری(ع): پرورش دادن نادان و ترک دادن معتاد(کسی که به چیزی بد وابسته است) از عادتش،مانند معجزه است

 

امام حسن عسگری(ع): اظهار شادی نزد غمدیده، از بی ادبی است

 

امام حسن عسگری(ع): تمام پلیدی ها در خانه ای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است

 

امام حسن عسگری(ع): کم آرامش ترین مردمان،(آدم) کینه دوز است

 

امام حسن عسگری(ع): قلب احمق در دهان او و دهان حکیم در قلب اوست

 

امام حسن عسگری(ع): کسی که پارسایی خوی او و بخشندگی طبیعت او و بردباری خصلت او باشد،دوستانش بسیار شوند

 

امام حسن عسگری(ع): هیچگاه مرگ را از یاد نبرید و از تلاوت قرآن و احادیث نبوی غفلت نفرمایید

 

امام حسن عسگری(ع): تواضع و فروتنی نعمتی است که بر آن حسد نبرند

 

امام حسن عسگری(ع): کسی که با خدا مانوس باشد، از مردم گریزان گردد

 

امام حسن عسگری(ع): در مقام ادب، همین بس که آنچه برای دیگران نمی پسندی، خود از آن دوری کنی

 

امام حسن عسگری(ع): رسیدن به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد

 

امام حسن عسگری(ع): جرات و دلیری فرزند بر پدرش در کوچکی، سبب نافرمانی از پدر و مادر در بزرگی می شود

 

امام حسن عسگری(ع): کوشنده ترین مردم کسی است که گناهان را رها سازد

 

ا امام حسن عسگری(ع): گر به مردم نیکی کنید، از آنها انتظار خوبی داشته باشید و اگر با آنها بدی کنید مطمئن باشید که نتیجه آنرا خواهید دید

 

امام حسن عسگری(ع): احمق هرچه را که در دل دارد، بیرون می ریزد و دانا آنچه را که می داند در قلب خویش نگه می دارد

 

امام حسن عسگری(ع): دلهای ما ظرف اراده و مشیت خداست پس هرگاه او چیزی را اراده کند،ما نیز همان چیز را اراده می کنیم

 

امام حسن عسگری(ع): بهترین برادرت کسی است که خطایت را نادیده بگیرد و احسانت را یاد آور شود

 

امام حسن عسگری(ع): هیچگاه کار و کسب، شما را از اعمال واجب و ضروری باز ندارد

 

امام حسن عسگری(ع): زیاد به یاد خدا باشید، و زیاد به یاد مرگ باشید، و زیاد قرآن را تلاوت نمایید، و زیاد بر پیغمبر(ص) سلام و تحیّت بفرستید، زیرا صلوات بر پیامبر خدا(ص) ده حسنه دارد

 

امام حسن عسگری(ع): هیچگاه نزد انسانهای غمناک و اندوهگین،اظهار شادمانی نکنید

 

امام حسن عسگری(ع): هیچگاه در انظار عمومی دیگران را نصیحت نکنید که نتیجه عکس دارد ولی اگر عیب کسی را در نهان بیان کنی،مطمئن باش موثر خواهد بود

 

امام حسن عسگری(ع): خدا را بسیار یاد کنید و همیشه به یاد مرگ باشید و قرآن زیاد بخوانید

 

امام حسن عسگری(ع): هرکس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل اینست که در ماه های دیگر تمام قرآن را خوانده است

 

امام حسن عسگری(ع): معیار بندگی و عبادت، بسیاری روزه و نماز یعنی صوم و صلوه مستحب نیست.بلکه عبادت، بسیاری تفکر در آفریده ی خداوند و تفکر در آیات حکیمانه ی پروردگار جهانیان است

 

امام حسن عسگری(ع): هیچگاه با یکدیگر نزاع نکنید(دعوا نکنید)، چون شخصیت شما بی ارزش می شود و بیهوده شوخی نکنید که از عزت و احترام شما کاسته می شود

 

امام حسن عسگری(ع): آنکس را که به راست و چپ رَوَد، واگذار...! زیرا اگر چوپان بخواهد، همه ی گوسفندانش را به کم ترین تلاشی گِرد می آورد

 

امام حسن عسگری(ع): متوجه باشید که هرکس هر مقدار در عبادت و بندگی و انجام کارهای نیک تلاش کند فردای قیامت غبطه می خورد که چرا بیشتر انجام نداده است و کسی که کار خلاف و گناه انجام دهد پشیمان و سر افکنده خواهد بود

 

ا امام حسن عسگری(ع): گر همه دنیا را یک لقمه کنم وآن را در دهان کسی گذارم که از روی اخلاص خدا را عبادت می کند، به نظرم در حق او کوتاهی کرده ام

 

امام حسن عسگری(ع): تا جایی که می توانی تحمل کنی، دست سوال دراز مکن، زیرا هر روزی، روزیِ تازه ای دارد

 

 منبع احادیث: تحف العقول-زندگی نامه چهارده معصوم-بحارالانوار ج78-منتهی الامال-میزان الحکمه،ری شهری-مسند الامام العسکری

داستان حضرت عیسی

بی وفایی دنیا

حضرت عیسی(ع) مشغول سیاحت و صحرانوردی بود، دید دو نفر با صدای بلند به همدیگر ناسزا می گویند،برای اصلاح آنها نزدشان رفت و شنید هر یک از آنها می گوید : «این زمین مال من است!»

آنها وقتی که عیسی (ع)را دیدند هردو تصمیم گرفتند تا داوری را به عهده ی او بگذارند تا هرچه او فرمود بپذیرند؛هر کدام سخن خود را به عیسی(ع) عرض کردند.حضرت عیسی(ع) به آنها فرمود:«شما اینطور می گویید،ولی زمین چیز دیگری می گوید!»

آنها گفتند:زمین چه می گوید:

عیسی(ع) فرمود:زمین می گوید:«هر دو نفر از آنِ من هستند!»

عیسی(ع) با این بیان،به آنها فهماند که مغرور نباشید؛زمین مال شما نیست،بلکه شما مال زمین هستید و خوراک زمین خواهید شد

نتیجه گیری:این داستان به ما نشان می دهد هیچگاه دچار دنیا پرستی نشویم  شاید آن زمین برای کشاورزی  کردن برای یکی از آنان بود ولی حضرت عیسی(ع) این را به آنها نشان داد که هیچگاه بخاطر مال دنیا حریص و ناراحت نشوند چون همه چیز متعلق به پروردگار ماست و به جاست که به آیه ای از قرآن اشاره کنیم:

آیه ی قرآن: زندگی در دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست

داستان عذاب سخت زنان بی عفت

امام علی (ع):«همراه حضرت زهرا(س) به حضور پیامبر(ص)رفتیم،دیدم گریه شدید میکند.عرض کزدم پدر و مادرم به فدایت چرا گریه می کنی؟»

فرمود:«ای علی!در شب معراج زنانی را در عذابهای گوناگون دیدم از این رو گریه میکنم.از جمله فرمود:

1-زنی را دیدم که به مویش آویزان است و مغز سرش از شدت گرما می جوشد.

2-زنی را دیدم که با دو پایش آویزان شده است

3-زنی را دیدم که با قیچی گوشت بدن خود را تکه تکه می کرد

4-زنی را دیدم که گوشت بدن خود را می خورد

5-زنی را دیدم که صورت و بدنش می سوخت و او روده های خود را می خورد.»

حضرت(ص)عرض کرد:«ای نور چشم من بگو عمل آن زنها در دنیا چه بود؟؟

حضرت فرمود:

1-زنی که به موهایش آویزان شده بود و مغز سرش از شدت گرما می جوشید به خاطر آن بود که در دنیا موی سرش را از نا محرم نمی پوشاند

2-زنی که به دو پایش آویزان شده بود به خاطره آن بود که در دنیا بدون اجازه ی شوهرش از خانه بیرون   می رفت

3-زنی که با قیچی گوشت بدنش را می برید به خاطره آن بود که او در دنیا خودفروشی می کرد و خود را برای کامجویی عیاشان در معرض تماشای آنها می گذاشت

4-زنی که گوشت بدنش را می خورد به خاطره آن بود که در دنیا اندام خود را برای نامحرمان آرایش می کرد

5-زنی که صورت و بدنش می سوخت و روده های خود را می خورد به خاطره آن بود که بین زن و مرد نامحرم رابطه ی نامشروع برقرار می نمود و در این جهت دلالی می کرد

بر گرفته از کتاب حریم عفاف نوشته ی حسین رشیدی

 برای دیدن داستان های حکمت آمیز دیگر به آرشیو داستان های دیگر وب(سمت راست) مراجعه کنید

گناه استمناء (جلق زدن)

فردی از امام صادق(ع) در مورد خود ارضایی سوال کرد،حضرت فرمود: گناه بسیار بزرگی است که خدای تعالی در قرآن،مردم را از آن نهی کرده است.اگر من بدانم کسی چنین عمل زشتی را انجام دهد با او هم غذا نخواهم شد.

فرد سوال کننده درخواست کرد که امام آنچه در قرآن امده در این مورد آمده است را بیان کند و حضرت (ع) چنین فرمود:پس کسانی که در غیر از موارد ازدواج و مالکیت کنیز،شهوت رانی کنند،افراد متجاوزی هستند؛البته استمناء نیز منظور جمله است.

سوال کننده پرسید:کداک گناه بزرگتر است؟زنا یا استمناء؟

حضرت فرمود استمناء گناه بزرگی است.همه ی گناهان در پیشگاه خدا بزرگ است چراکه در هر گناهی،نافرمانی خدا است و خدای بزرگ بندگان نافرمان را دوست ندارد.

اگر خدا بندگان را از این گناه بزرگ منع می کند دلیلش آن است که: استمناء از کارهای شیطان است و خدا می فرماید:پیروی از شیطان نکنید که یقینا" او دشمن آشکار شماست.

و در جای دیگر فرموده است:محققا شیطان دشمن شماست.پس با او دشمن باشید و بدانید که شیطان طرفداران خود را به سوی خود می خواند تا آنان را در آتش دوزخ وارد کند.

مردی را نزد حضرت علی (ع) آوردند که مرتکب این گناه بزرگ شده بود.حضرت آنقدر به دست او زد تا سرخ شد،سپس وسایل ازدواج این شخص را از بیت المال فراهم کرد.

نتیجه گیری:همان طور که می دانید خداوند بسیاری از کارها را برای انسان ،حلال و بسیاری دیگر را حرام دانسته است.استمناء یکی از کارهایی است که در دین مقدس اسلام نهی شده است؛چرا که این کار عوارض و گرفتاری های بسیاری را به دنبال دارد؛گفتنی است که همه ی گناهان در پیشگاه خداوند متعال،ناپسند و زشت محسوب می شوند و نباید هیچ گناهی را کوچک شمرد.

فقط کافی است که انسان به کارهای پسندیده و حلال روی بیاورد و به دستور اءمه معصومین و رسول خدا(ص) گوش فرا دهد

برگفته از کتاب ترجمه  شرح تجدید،ص 575

داستان همجنس بازی,همجنس بازی در قوم لوط

Homosexuality

همجنس بازی در قوم لوط

همجنسبازی

قوم لوط برای  انجام کار به طور دسته جمعی بیرون میرفتند و زنان را در خانه به جای میگذاردند.شیطان برای گمراهی آنان به سراغشان آمد ونخستین کاری که کرد آن بود که چون مردم به خانه باز میگشتند, هر آنچه تهیه کرده بودند را ویران میکرد

مردم که چنان دیدند گفتند:در کمین بنشینیم و ببینیم کیست که زحمات ما را تباه میسازد.وقتی کمین کردند دیدند پسری بسیار زیبا روست که به  این کار دست میزند از او پرسیدند:آیا تو هستی ؟گفت:آری.مردم که چنان دیدند تصمیم به قتل او گرفتند.قرار شد آن شب او را در خانه ی مردی زندانی کنند و روز دیگر به قتل برسانند.

همان شب شیطان عمل لواط(همجنس بازی) را به آن مرد یاد داد و روز دیگز هم از میان آنها رفت.

آن مرد نیز آن عمل را به دیگران یاد داد و به این ترتیب میان مردم رواج پیدا کرد تا جایی که مردان به یکدیگر اکتفا میکردند و کم کم با مسافرانی که به شهرشان می آمدند این عمل را انجام می دادند

تا این که پای مسافران به آن شهر قطع شد.

عاقبت کارشان به جایی رسید که یکسری از زنان شوهرشان را ترک کردند و به پسران روی آوردند.

 مسا حقه بین زنان

شیطان که دید نقشه اش در مورد مردان عملی شده ,سراغ زنانشان آمد و به آنها گفت:اکنون که مردانتان برای دفع شهوت جنسی به یکدیگر اکتفا کرداند,شما هم برای دفع شهوت  به یکدیگر بپردازید و به این ترتیب((مساحقه)) را به آنها یاد داد.

خلاصه......پند های حضرت لوط را هم مورد توجه قرار ندادند و به این ترتیب عذاب خدا بر آنها نایل شد

برگرفته از کتاب تاریخ انبیا

غیرت سلمان

سلمان با زنی ازدواج کرد،صبح بعد یکی از آشنایان از سلمان پرسید: «همسرت را چگونه یافتی؟» سلمان از سوال نا به جای او که افشای آن بر خلاف عفت بود،روی گرداند و گفت:خداوند پرده ها،دیوارها و درها را برای آن قرار داده،تا اسرار و مسائل خصوصی فاش نگردند،
بنابراین نباید در امور خصوصی سوال کرد.

از پیامبر نقل شده است که آنکسی که اینگونه اسرار پوشیده را فاش میکند،و به دیگری می گوید،او و شنونده همچون دو الاغ هستند که در جاده،همدیگر را برای آمیزش بو میکنند و همهمه می نماید.

به این ترتیب سلمان به ما آموخت که امور نا پیدایی که افشای آن موجب لکه دار شدن عفت عمومی میشود،نباید فاش گردد،بلکه باید در پشت پرده مخفی بماند