رنج ها و محنت های امام حسن عسگری علیه السلام

شیخ کلینی از بعضی از اصحاب نقل می کند:

حضرت امام حسن عسگری را به نحریر سپردند و آم ملعون بر حضرت سخت می گرفت و او را می آزرد.روزی همسرش به او گفت؛ وای بر تو! از خدا بترس و مهمان خود را که آزموده ای و می دانی شخص صالحی است،آزار مرسان.من به خاطر او برای تو می ترسم.نحریر گفت: او را نزد درندگان خواهم انداخت. وهمین کارا کرد؛ اما به شگفتی دیدند که درندگان دور او را گرفته اند و او نماز می خواند. منبع: کافی جلد 1-ص513-ح26

شیخ کلینی از محمد بن اسماعیل علوی نقل می کند:

حضرت امام حسن عسگری در نزد علی بن نارمش که دلسنگ ترین و کینه توز ترین شخص نسبت به خاندان ابوطالب بود،زندانی شد و به او دستور داده شد که به حضرت سخت بگیرد و چنین و چنان بکند؛ اما یک روز طول نکشید که صورتش را در برابر حضرت ابو محمد به خاک نهاد و به خاطر بزرگ شماری حضرت،بر روی او نگریست و روزی که از امام جدا شد، یکی از افراد صاحب بصیرت و خوش فکر در مورد حضرت عسگری بود. منبع:کافی جلد1-ص508

نماز حضرت مهدی علیه السلام بر پدر گرامیش امام حسن عسگری علیه السلام

شیخ صدوق در ضمن خبری از ابوالادیان نقل کرده است:

....جعفر پای در پیش نهاد تا بر برادرش نماز بگذارد؛ ولی همین که خواست تکبیر بگوید کودکی گندم گون با موهای مجعد و دندان های ظریف و جدا از هم آمد و عبای جعفر را کشید و گفت:ای عمو! عقب تر بایست که من بر نمازگزاردن بر پدرم سزاوارترم، با شنیدن این سخن چهره ی جعفر درهم کشیده شد و رنگ باخت و عقب رفت و آن کودک بر امام حسن عسگری علیه السلام نماز خواند و پس از آن در کنار قبر، پدرش به خاک سپرده شد.منبع:اکمال الدین ص 475.

 

عفو و گذشت امام سجاد علیه السلام

شیخ مفید می گوید:

شخصی در برابر امام سجاد(ع) ایستاد و سخنانی درشت و ناشایست به او گفت، حضرت سجاد علیه السلام پاسخی نگفت؛ اما پس از رفتن او به هم نشینانش فرمود: شنیدید این شخص چه گفت،من دوست دارم همراه من باشید تا پاسخ مرا هم بشنوید،گفتند: می آییم؛ ولی دوست داشتیم همین جا شما پاسخ می گفتید و اجازه می دادید تا ما نیز تا جواب او را می دادیم.

آنگاه حضرت کفش هایش را پوشید و به راه افتاد و این آیه را می خواند:«والکاظمین الغیظ....آیه 134 سوره آل عمران»؛یعنی فرو برندگان خشم و گذشت کنندگان از مردم و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.

راوی می گوید:از این رفتار امام دانستیم که سخن تندی نخواهد گفت. امام زین العابدین علیه السلام تا در خانه شخص آمد و او را ندا داد و فرمود:

بگویید علی بن الحسین است. آن شخص در حالی که شک نداشت علی بن الحسین برای تلافی آمده است،شرارت جویانه بیرون پرید. حضرت سجاد علیه السلام تا او را دید فرمود:

برادرم چند لحظه قبل نزد من آمدی و چنان و چنین گفتی، حال اگر آنچه گفتی در من هست،خدا مرا ببخشد و اگر در من نیست،خدا تو را ببخشد.او پیشانی حضرت را بوسید و گفت: آری سخنانی گفتم که خود شایسته ی آن بودم.

منبع:الارشاد.ص 257

نماز حضرت مهدی علیه السلام بر پدر گرامیش امام حسن عسگری علیه السلام

-شیخ صدوق در ضمن خبری از ابوالادیان نقل کرده است:

....جعفر پای در پیش نهاد تا بر برادرش نماز بگذارد؛ ولی همین که خواست تکبیر بگوید کودکی گندم گون با موهای مجعد و دندان های ظریف و جدا از هم آمد و عبای جعفر را کشید و گفت:

ای عمو! عقب تر بایست که من بر نمازگزاردن بر پدرم سزاوارترم، با شنیدن این سخن چهره ی جعفر درهم کشیده شد و رنگ باخت و عقب رفت و آن کودک بر امام حسن عسگری علیه السلام نماز خواند و پس از آن در کنار قبر، پدرش به خاک سپرده شد.منبع:اکمال الدین ص 475.